از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
پوشش زنان در ایران باستان هم بنا به شرایطی که ذکر شد همیشه سبک و اسلوب خاصی داشتهاست. بررسیها نشان میدهد که پوشش تمام بدن در دورههای مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بودهاست و به هیچ وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی بردهاند.
برخی معتقد هستند که این پوشش کامل و آراسته به نوعی ریشه به وجود آمدن حجاب در دنیا است.
ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجستهاست که میتوان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.[1]
دائرةالمعارف لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره میکند.[2] در تفسیر اثنی عشری چنین آمدهاست: «تاریخ نشان میدهد که حجاب در فرس (فارس) قدیم وجود داشتهاست.»[3]
تاریخ پوشاک به طور کلی بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان است و برای آگاهی از پوشش در ایران، باید فرهنگ مردم ایران را هم بررسی کرد.[4]
روند تاریخ تمدن و فرهنگ انسانی از زمانی آغاز شد که انسانها زندگی فردی و غارنشینی را رها کرده و هستههای ابتدایی نخستین جامعه بشری را پدید آوردند. از این رو در هر جامعهای بنا به شرایط زیر نوع پوشاک و پوشش زنان و مردان متفاوت شد:
آب و هوا و شرایط اقلیمی
پدیده شهرنشینی
کار و پیشه
کشف منابعی چون مس و فلزات
پیدایش ادیان و مذاهب (جهان بینی)
وقوع جنگها
محتویات [نهفتن]
1 شاهنامه و زنان
2 دین زرتشتی
3 مادها
4 هخامنشیان
5 زن در هنر هخامنشی
6 پوشاک زنان هخامنشی
7 ملکه ها
8 خدمه ها
9 اشکانیان
10 جستارهای وابسته
11 پانویس
12 منابع
شاهنامه و زنان[ویرایش]
برای نمونه در جنگها بانوان مبارز ایرانی پوششی همچون مردان میپوشیدند که گواه این سخن جنگ سهراب با گردآفرید است که تا زمانی که کلاهخود از سر گردآفرید نیفتادهبود، سهراب به زن بودن او پی نبرده بود.
دین زرتشتی[ویرایش]
زرتشت در حدود بیش از هزار سال (و به روایاتی بیش از هزاران سال) پیش از میلاد مسیح، در کتاب یسنا بر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کردهاست.[5]
بر پایهٔ آنچه موبد «رستم شهرزادی» گفتهاست، پوشش زن باید به گونهای باشد که حتی یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمدهاست: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را میپوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز میکنیم».[6]
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیتهای میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین میخوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده میکنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد. چنان که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».
در کتاب دینی زرتشتیان اوستا و گاتها لباس یا کیفیت خاصی برای حجاب زنان واجب نشدهاست و قانون نامهای وجود ندارد که زرتشتیان را ملزم به پوشانیدن سر و موی خود کند.
کوروش نیکنام دارای دکترای فلسفه زرتشت از دانشکده هندوستان و نماینده سابق زرتشیان در مجلس چندین پرسش را پاسخ دادهاست:[7]
آیا در اوستا قانون حجاب برای زن وجود دارد؟
زن و مرد در تاریخ ایران باستان همواره با پوشش مناسب و زیبا در کنار یکدیگر زندگی کردهاند و این قانونی در اوستا نیست.
در باور زرتشتی حجاب برای بانوان چگونه تعریف شدهاست؟
واژه حجاب در فرهنگ واژگان پارسی نیست، اگر پرسش شما در مورد پوشش بانوان است. در ایران باستان زنان ومردان را هیچگاه برهنه نمیبینیم، نسبت به محل زندگی، آب وهوا وشیوه کار و زندگی هر شهر و روستا پوششهای گوناگونی وجود داشته که نمونه آن را هم اکنون در پوشش زنان گیلکی، مازندرانی، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، اقوام دیگر و زرتشتیان مشاهده میکنیم. از ویژگیهایی که در اینگونه پوششها به شکل یکسان وجود دارد دو چیز است، نخست اینکه این پوششها با رنگهای طبیعت همگون است یعنی رنگهای سرخ، سبز، ارغوانی، زرد ودیگر زنگها در پوشش آنان بوده وکمتر از رنگهای تیره به ویژه سیاه استفاده می شده چون باور داشتند رنگهای کبود، افسردگی آور وغم انگیز است. دوم اینکه در همه پوششها دستان زن و مرد برای انجام کارها به ویژه برای کشاورزی آزاد بود، نمونه پوششها را در اقوام لر، کرد، بلوچ، گیلکی و... میتوان یافت.
چرا در هنگام نیایش باید کلاه یا روسری بر سر داشته باشیم؟
در باور سنتی و گزارش اوستا، هالهٔ از روشنایی به نام خُوَرِنَه (فر) پیرامون تن انسان را فرا گرفتهاست این هالة نور در انسانهایی که نیکوکار باشند و به خداوند نزدیکتر شوند با شعاع بیشتری همراهاست چون این هاله نور، پیرامون سر انسان بیشتر است عقیده بر این است که به هنگام نیایش و برای ایجاد تمرکز حواس به هنگام راز و نیاز با خداوند بایستی سرها پوشیده باشند از سوی دیگر پوشیدن سر به هنگام نیایش هماهنگی در چهرهها ایجاد میکند و چهرة انسان روحانی تر خواهد بود.
مادها[ویرایش]
برپایهٔ پذیرفتهشدهترین نظریهٔ کنونی، آریاییانی که به فلات ایران آمدند، به سه دستهٔ اصلی تقسیم شدند: مادها، پارسها و پارتها. مادها نخستین دودمان ایرانی را در ایران تشکیل دادند. دولت ماد را میتوان پیشاهنگ دولت آریایی و دولت بزرگ هخامنشی دانست چه «هووخشتر» دولتهای نیرومند آن زمان یعنی آشور و بابل را ضعیف ساخت و بر ارمنستان و آسیای صغیر تا رود هالیس دست یافت. عیلام، پارس، هیرکانی، طبرستان و باکتری از دولت ماد اطاعت میکردند. این دولت اصول کشورداری قبایل متحد و فنون نوین جنگ را بوجود آورد. چنانکه کوروش بزرگ پس از فتح ماد همدان را که پایتخت دولت ماد بود، مرکز پادشاهی خود قرار داد و پارسیان از آداب و رسوم و حتی طرز پوشاک مادها بهرهمند شدند.[8]
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» دربارهٔ پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجستهٔ برجا مانده میگوید که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است. در ادامه دربارهٔ آن نقوش چنین مینویسد:«مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذاردهاند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»[9]
هخامنشیان[ویرایش]
به نظر میرسد که پوشش زنان در دوران هخامنشیان با دوران مادها چندان تفاوتی نکرده باشد. پیرامون پوشاک زنان در این دوره چنین نوشته شدهاند: «از روی برخی نقوش مانده ازآن زمان، به زنان بومی بر میخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاهاست. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که ازپهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل شکل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»[10]
ویل دورانت دربارهٔ زنان در دوران هخامنشیان میگوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز درتخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، حتی پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی که درایران باستان برجای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.»[11]
همچنین توسط یک هیئت روس در دره پازیریک قطعه فرشی کشف شدهاست که مراسم مذهبی را ترسیم میکنند که توسط چهار زن جشن گرفته شدهاست. آنها ایرانی الاصل هستند و لباس هخامنشی به تن دارند. رنگ پوست شخصیتها سفید، چشم هایشان قهوهای و موهایشان آبی است. در این فرش شباهت لباس زنان با مردان بسیار قابل توجهاست، فرضیهای که توسط هرودوت پیش از این تایید شدهاست.[12]
پلوتارک مورخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان مینویسد که «هر گاه لازم است زنان ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادرهای در بستهای مینشینند و چادر را بر روی گردونهای قرار میدهند و حمل مینمایند.» احمد کسروی نتیجه میگیرد که استفاده از چنین چادری ویژه توانگران بوده و افراد عادی جهت رفتوآمد مشابه کوچکتر آن را بر سر میگرفتهاند و به تدریج ظاهر آن تغییر کرده و به صورت امروز در آمده ولی نام چادر همچنان بر آن باقی ماندهاست.[13]
زن در هنر هخامنشی[ویرایش]
باستان شناسان حفار در قطعه ای شکسته ای از یک آجر لعاب دار که از بنایی ایرانی در بابل به دست آمده٬چهری زنی را میبینند که با رنگ سفید نقاشی شده است.قطعه آجری از شوش دست سفیدی مزین به دست بند را نشان می دهد که نیزه ای را حمل می کند.البته این دست نمیتواند از آن زنی باشد.حتی گفته شده که ایرانی ها هیچ زنی را نقش نکرده اند.اما ما طبعاً باید به اسنادی کهبه تصادف به دست می ایند نیز بها دهیم.ظاهراً زن در چارچوبی که برنامه های بزرگ امپراتوری و قدرت فرمانروایی آن را به نمایش در می آورد٬نقشی نداشته است.اما در میان آثار هنری کوچک به نقش های بی شماری برمی خوریم که به کمک آنها میتوان به تصویر کاملی از ظاهر زنان امپراتوری بزرگ ایران دست یافت. نخستین موضوعی که بی درنگ جلب توجه میکند لباس زنان است٬که همان لباس چین دار هخامنشی و همان کلاهی است که مردها بر سر دارند.[14]
پوشاک زنان هخامنشی[ویرایش]
آزادی حقوق اجتماعی زنان درزمان پارسیها به اندازهای بوده که با وجودی که در ایران تاج و تخت موروثی بوده و پس از فوت شاه کسی از اولاد ذکور او بر تخت مینشست. در بعضی از جاها که تابع ایران بودند، تاج و تخت پس از فوت شاه به زنش میرسید نه به پسرش.در مُهرهای زیادی زنان ایرانی با لباس چین دار دیده شده اند. مثلاً بر مهری که در لندن نگه داری می شود زنی را می بینیم گل نیلوفر بر دست و با موی بلندی که در قسمت پایین چندین گلوله به آن بافته شده است.از آن جا که مردان نیز از زیورآلات و جواهر زیادی استفاده میکرده اند٬ از این طریق تشخیص مرد و زن بسیار دشوار میشود. حتی عناصر زینتی٬ مانند به دست گرفتن نیلوفر نیز٬در تصویر زنان و مردان مشابه است.علاوه بر این معلوم می شود که در سراسر امپراتوری از «مد» واحدی پیروی می شده است. ظاهراً زنان اشراف٬ چشم به دربار در تخت جمشید داشته اند و می کوشیدند از لباس پربهای درباری تقلید کنند. برای نمونه به نگاره ای از سنگ آهک که از مصر به دست آمده و امروز در موزه بروکلین نگه داری میشود٬ نظری می اندازد. ایرانیان از دیرباز به پاکدامنی اهمیت میدادند و زنان ایرانی پوشیده با چادر یا پوششهای دیگری که بخشهایی از موها را میپوشاند و تنه را در بر میگرفت، در میان مردان ظاهر میشدند. در یک مهر سنگی استوانهای که از دورهی هخامنشی برجای مانده و اکنون در موزهی لوور فرانسه نگهداری میشود، شاهزادهی ایرانی و ندیمههایش دیده میشود که شاهزاده چادر و ندیمهها سرپوش دارند. در طرحی که روی سنگی در ارگیلی ترکیه نقش بسته است، زن ایرانی با پوشش چادر و سوار بر اسب دیده میشود. حتی سرپوشهای پارچهای دورهی هخامنشی از زیر برفهای منطقهی پازریک روسیه پیدا شده است. (یادآوری میشود، سرزمینهایی که نام بردیم، بخشی از امپراطوری پهناور پارسها بودند.)[15]
پوشاک زنان هخامنشی را با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی به دو دسته تقسیم میکنیم: 1-ملکهها 2-خدمه ها
ملکه ها[ویرایش]
نوع پوششی که ملکهها داشتهاند پنج دسته است:
1-لباس چین دار با یک چادر مزین کوتاه:این لباس از دورهٔ ماد به آنها ارث رسیده است. بالا تنه لباس ساده و آستین آن بسیار فراخ و گشاد بوده به طوری که کامل بر روی لباس آویزان است.
2-لباس مزین و چین دار با یک چادر مزین کوتاه:قسمت جلوی لباس به صورت نقوش تزیینی مزین شده و بالا تنه پوش لباس بر عکس لباس قبلی مجلل میباشد.
3-لباس چین دار بدون چادر:یکی از از انواع لباسهایی که مورد پوشش آنها قرار گرفته لباسی است چین دار متشکل از دو راسته چین که روی آن چادر قرار نگرفته است.
4-لباس چین دار مزین بدون چادر
5-لباس ساده با چادر ساده:این لباس ساده و بلند است و روی آن چادری بلند قرار دارد، زیر چادر و روی سر یک تاج قرار دارد.
خدمه ها[ویرایش]
یکی دیگر از طبقات اجتماعی پارسیها که از نظر موقعیت اجتماعی در پایین ترین ردیف جامعه قرار داشتهاند، خدمت گزاران یا پیش خدمتان میباشند، معمولاً از دیر زمان تا به امروز افراد مهم و والا مقام دارای خدمت گذار بوده و هستند. در دورهٔ هخامنشی این طبقه مورد شناسایی قرار میگیرند و پوشاک این گروه از زنان شامل یک دسته اصلی میشود:
-لباس ساده:لباسی که به احتمال قوی تنها افراد خدمه در دورهٔ پارسی می پوشیدهاند، عبارت است از یک لباس ساده و بلند که معمولاً روی آن کمربندی ساده قرار می گرفته است.[16]
اشکانیان[ویرایش]
پس از هخامنشیان و تاخت و تاز اسکندر مقدونی به ایران، هنگامی که وضعیت سلوکیان آشفته بود، اشکانیان ایرانی که از پارتها بودند، به حکومت رسیدند.[نیازمند منبع] در این دوران که نفوذ ادیان بودایی و مسیحیت از شرق و غرب، آیین زرتشتی را کمرنگ نموده بود، زنان ایرانی همچون گذشته دارای حجاب[نیازمند منبع] پوشیدهای بودهاند.
در این باره چنین میخوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستیندار و یقه راست بودهاست. پیراهن دیگری داشتهاند که روی اولی میپوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بودهاست. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.»[17]
درجای دیگر آمدهاست: «چادر زنان اشکانی به رنگهای شاد و ارغوانی و یا سفید بودهاست. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر میافتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها میپوشانیدهاست.»[18]
درکتاب «پارتیان» نیزآمدهاست: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن میکردند، با شنلی که برافکنده میشد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر میآویختند.»[نیازمند منبع]
همچنین از آثار این دوره، روسری ابریشمین خوش رنگ و نگار و نفیس زنان سنگسری به جا ماندهاست که «ساخته مکنه» نام دارد و سدههاست که زنان سنگسری آن را میبافند و میآرایند. آنان این روسری را به ترتیب خاصی بر سر خود میبندند، که این خود نمونهٔ کامل پوشش سر زنان در زمان اشکانیان میباشد.[19]
در دورهٔ اشکانیان پوشش زنان شامل پیراهن شلوار و در مراسمهای رسمی و مذهبی همراه با شال بلندی بودهذاست که نمونههای آن در مجسمههای دورهٔ اشکانیان نمایان است. این مجسمهها بانو اوبال و دخترش را با کلاهی بلند وجواهر نشان همراه با شال بلندی که در پشت آویزان است و گیسوان بافته و جمع سده و پیراهنی دراپه (چیندار به صورت افقی) وشلوار دراپه و جواهرات فراوان نشان میدهد که بسیار یادآور پوشش بانوان هندی است.
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج2، ص78 و برتراند راسل، زناشوئی و اخلاق، ص135.
پرش به بالا ↑ به نقل از دائرةالمعارف القرن العشرین، 1923.
پرش به بالا ↑ تفسیر اثنی عشری، ج 10، ص 490.
پرش به بالا ↑ تاریخ پوشاک ایران، پریچهر رحیمی، مقدمهای بر پیدایش و سیر تحولات پوشاک
پرش به بالا ↑ آموزشهای زرتشت پیامبر ایران؛ رستم شهرزادی، آموزش گاتها، انجمن زرتشتیان، آبان 67.
پرش به بالا ↑ خرده اوستا، فصل آفرینگان دهمان.
پرش به بالا ↑ کوروش نیکنام پژوهشگر فرهنگ ایران باستان - پرسش و پاسخ
پرش به بالا ↑ لغت نامه دهخدا، ذیل واژه ماد
پرش به بالا ↑ ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان، ص 54.
پرش به بالا ↑ ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان، ص 56
پرش به بالا ↑ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج1، ص552.
پرش به بالا ↑ پوشاک در ایران باستان، فریدون پور بهمن، صفحه 75
پرش به بالا ↑ خواهران و دختران ما احمد کسروی صفحه 7
پرش به بالا ↑ امپراتوری هخامنشی،پی یر بریان،ترجمه ناهید فروغان،انتشارات فرزان،1381
پرش به بالا ↑ سامی، ع/تمدن هخامنشی
پرش به بالا ↑ ژول ایزاک/تاریخ ملل شرق
پرش به بالا ↑ جلیل ضیاء پور، پوشاک زنان ایرانی، ص 194.
پرش به بالا ↑ جلیل ضیاء پور، پوشاک زنان ایرانی، ص 197.
پرش به بالا ↑ اعظمی سنگسری، چراغعلی. تاریخ سنگسر-مهدیشهر. چاپ اوّل. مؤلف، 1371. ص36.
منابع[ویرایش]
شاهعبدالعظیمی، حسین، تفسیر اثنیعشری، تهران، نشر میقات، 1363.
یزدانیخداشهری، سارا، ترکیبی بینظیر از زیبایی و پوشیدگی، اعتماد، (6 دی 1384): ص 11.
محمدینیا، اسدالله، فلسفه چادر، حجاب برتر: تحقیق علمی پیرامون چادر درقرآن و روایات و تاریخ ایران باستان، قم: سبط اکبر علیهالسلام، 1384.
رسائل، امیرحسین، در جستجوی لباس از دست رفته، شرق (25 اردیبهشت 1385):ص 1، 26.
اخوان، عباسعلی، حجاب زنان ایران باستان، رسانه، ش 21، 20، تابستان، پاییز 1382:: ص 30 - 33.
دلپذیر، زهرا، حجاب در تاریخ ایران باستان، قدس، (21 فروردین 1382): ص 9.
ضیاآپور، جلیل، پوشاک باستانی ایرانیان از کهنترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، تهران.
هرمان، جرجیا، تجدید حیات هنرو تمدن در ایران باستان، ترجمه مهرداد وحدتی.
خرمی، مصطفی، "بررسی برخی از ابهامات تاریخ ایران"، دهمین جشنواره جوان خوارزمی،اراک: بی جا، 1387، صص13-20
رحیمی، پریچهر، "تاریخ پوشاک ایران"، انتشارات دانشگاه هنر،1385
پوشش زنان در ایران باستان هم بنا به شرایطی که ذکر شد همیشه سبک و اسلوب خاصی داشتهاست. بررسیها نشان میدهد که پوشش تمام بدن در دورههای مختلف تاریخی چه نزد زنان و چه نزد مردان در ایران یک حقیقت بودهاست و به هیچ وجه ایرانیان در برهنگی به سر نمی بردهاند.
برخی معتقد هستند که این پوشش کامل و آراسته به نوعی ریشه به وجود آمدن حجاب در دنیا است.
ویل دورانت معتقد است نقش پوشش و حجاب زنان در ایران باستان چنان برجستهاست که میتوان ایران را منشاء اصلی پراکندن حجاب در جهان دانست.[1]
دائرةالمعارف لاروس نیز به وجود حجاب زنان در ایران باستان اشاره میکند.[2] در تفسیر اثنی عشری چنین آمدهاست: «تاریخ نشان میدهد که حجاب در فرس (فارس) قدیم وجود داشتهاست.»[3]
تاریخ پوشاک به طور کلی بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان است و برای آگاهی از پوشش در ایران، باید فرهنگ مردم ایران را هم بررسی کرد.[4]
روند تاریخ تمدن و فرهنگ انسانی از زمانی آغاز شد که انسانها زندگی فردی و غارنشینی را رها کرده و هستههای ابتدایی نخستین جامعه بشری را پدید آوردند. از این رو در هر جامعهای بنا به شرایط زیر نوع پوشاک و پوشش زنان و مردان متفاوت شد:
آب و هوا و شرایط اقلیمی
پدیده شهرنشینی
کار و پیشه
کشف منابعی چون مس و فلزات
پیدایش ادیان و مذاهب (جهان بینی)
وقوع جنگها
محتویات [نهفتن]
1 شاهنامه و زنان
2 دین زرتشتی
3 مادها
4 هخامنشیان
5 زن در هنر هخامنشی
6 پوشاک زنان هخامنشی
7 ملکه ها
8 خدمه ها
9 اشکانیان
10 جستارهای وابسته
11 پانویس
12 منابع
شاهنامه و زنان[ویرایش]
برای نمونه در جنگها بانوان مبارز ایرانی پوششی همچون مردان میپوشیدند که گواه این سخن جنگ سهراب با گردآفرید است که تا زمانی که کلاهخود از سر گردآفرید نیفتادهبود، سهراب به زن بودن او پی نبرده بود.
دین زرتشتی[ویرایش]
زرتشت در حدود بیش از هزار سال (و به روایاتی بیش از هزاران سال) پیش از میلاد مسیح، در کتاب یسنا بر عفت سرشتین در کنار پوشش ظاهری پافشاری کردهاست.[5]
بر پایهٔ آنچه موبد «رستم شهرزادی» گفتهاست، پوشش زن باید به گونهای باشد که حتی یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمدهاست: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را میپوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز میکنیم».[6]
در کتاب پوشاک باستانی ایرانیان در ذیل عنوان «پوشاک اقلیتهای میهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتی چنین میخوانیم: «این پوشاک که بانوان زرتشتی از آن استفاده میکنند، شباهتی بسیار نزدیک به پوشاک بانوان نقاط دیگر کشور ما دارد. چنان که روسری آنان از نظر شکل و طرز استفاده، نظیر روسری بانوان بختیاری است و پیراهن، شبیه پیراهن بانوان لُر در گذشته نزدیک است و شلوار، از لحاظ شکل و بُرش، همان شلوار بانوان کُرد آذربایجان غربی است و کلاهک، همان کلاهک بانوان بندری است».
در کتاب دینی زرتشتیان اوستا و گاتها لباس یا کیفیت خاصی برای حجاب زنان واجب نشدهاست و قانون نامهای وجود ندارد که زرتشتیان را ملزم به پوشانیدن سر و موی خود کند.
کوروش نیکنام دارای دکترای فلسفه زرتشت از دانشکده هندوستان و نماینده سابق زرتشیان در مجلس چندین پرسش را پاسخ دادهاست:[7]
آیا در اوستا قانون حجاب برای زن وجود دارد؟
زن و مرد در تاریخ ایران باستان همواره با پوشش مناسب و زیبا در کنار یکدیگر زندگی کردهاند و این قانونی در اوستا نیست.
در باور زرتشتی حجاب برای بانوان چگونه تعریف شدهاست؟
واژه حجاب در فرهنگ واژگان پارسی نیست، اگر پرسش شما در مورد پوشش بانوان است. در ایران باستان زنان ومردان را هیچگاه برهنه نمیبینیم، نسبت به محل زندگی، آب وهوا وشیوه کار و زندگی هر شهر و روستا پوششهای گوناگونی وجود داشته که نمونه آن را هم اکنون در پوشش زنان گیلکی، مازندرانی، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، اقوام دیگر و زرتشتیان مشاهده میکنیم. از ویژگیهایی که در اینگونه پوششها به شکل یکسان وجود دارد دو چیز است، نخست اینکه این پوششها با رنگهای طبیعت همگون است یعنی رنگهای سرخ، سبز، ارغوانی، زرد ودیگر زنگها در پوشش آنان بوده وکمتر از رنگهای تیره به ویژه سیاه استفاده می شده چون باور داشتند رنگهای کبود، افسردگی آور وغم انگیز است. دوم اینکه در همه پوششها دستان زن و مرد برای انجام کارها به ویژه برای کشاورزی آزاد بود، نمونه پوششها را در اقوام لر، کرد، بلوچ، گیلکی و... میتوان یافت.
چرا در هنگام نیایش باید کلاه یا روسری بر سر داشته باشیم؟
در باور سنتی و گزارش اوستا، هالهٔ از روشنایی به نام خُوَرِنَه (فر) پیرامون تن انسان را فرا گرفتهاست این هالة نور در انسانهایی که نیکوکار باشند و به خداوند نزدیکتر شوند با شعاع بیشتری همراهاست چون این هاله نور، پیرامون سر انسان بیشتر است عقیده بر این است که به هنگام نیایش و برای ایجاد تمرکز حواس به هنگام راز و نیاز با خداوند بایستی سرها پوشیده باشند از سوی دیگر پوشیدن سر به هنگام نیایش هماهنگی در چهرهها ایجاد میکند و چهرة انسان روحانی تر خواهد بود.
مادها[ویرایش]
برپایهٔ پذیرفتهشدهترین نظریهٔ کنونی، آریاییانی که به فلات ایران آمدند، به سه دستهٔ اصلی تقسیم شدند: مادها، پارسها و پارتها. مادها نخستین دودمان ایرانی را در ایران تشکیل دادند. دولت ماد را میتوان پیشاهنگ دولت آریایی و دولت بزرگ هخامنشی دانست چه «هووخشتر» دولتهای نیرومند آن زمان یعنی آشور و بابل را ضعیف ساخت و بر ارمنستان و آسیای صغیر تا رود هالیس دست یافت. عیلام، پارس، هیرکانی، طبرستان و باکتری از دولت ماد اطاعت میکردند. این دولت اصول کشورداری قبایل متحد و فنون نوین جنگ را بوجود آورد. چنانکه کوروش بزرگ پس از فتح ماد همدان را که پایتخت دولت ماد بود، مرکز پادشاهی خود قرار داد و پارسیان از آداب و رسوم و حتی طرز پوشاک مادها بهرهمند شدند.[8]
کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» دربارهٔ پوشش زنان در دوران مادها با تکیه بر نقوش برجستهٔ برجا مانده میگوید که پوشاک زنان آن دوران از دید شکل با پوشاک مردان یکسان است. در ادامه دربارهٔ آن نقوش چنین مینویسد:«مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند. به نظر میرسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذاردهاند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»[9]
هخامنشیان[ویرایش]
به نظر میرسد که پوشش زنان در دوران هخامنشیان با دوران مادها چندان تفاوتی نکرده باشد. پیرامون پوشاک زنان در این دوره چنین نوشته شدهاند: «از روی برخی نقوش مانده ازآن زمان، به زنان بومی بر میخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاهاست. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که ازپهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل شکل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»[10]
ویل دورانت دربارهٔ زنان در دوران هخامنشیان میگوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز درتخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمیشد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را، حتی پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقشهایی که درایران باستان برجای مانده، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمیرسد.»[11]
همچنین توسط یک هیئت روس در دره پازیریک قطعه فرشی کشف شدهاست که مراسم مذهبی را ترسیم میکنند که توسط چهار زن جشن گرفته شدهاست. آنها ایرانی الاصل هستند و لباس هخامنشی به تن دارند. رنگ پوست شخصیتها سفید، چشم هایشان قهوهای و موهایشان آبی است. در این فرش شباهت لباس زنان با مردان بسیار قابل توجهاست، فرضیهای که توسط هرودوت پیش از این تایید شدهاست.[12]
پلوتارک مورخ یونانی در مورد شرایط ایران در زمان هخامنشیان مینویسد که «هر گاه لازم است زنان ایران از خانه خارج شوند و به سفر روند، درون چادرهای در بستهای مینشینند و چادر را بر روی گردونهای قرار میدهند و حمل مینمایند.» احمد کسروی نتیجه میگیرد که استفاده از چنین چادری ویژه توانگران بوده و افراد عادی جهت رفتوآمد مشابه کوچکتر آن را بر سر میگرفتهاند و به تدریج ظاهر آن تغییر کرده و به صورت امروز در آمده ولی نام چادر همچنان بر آن باقی ماندهاست.[13]
زن در هنر هخامنشی[ویرایش]
باستان شناسان حفار در قطعه ای شکسته ای از یک آجر لعاب دار که از بنایی ایرانی در بابل به دست آمده٬چهری زنی را میبینند که با رنگ سفید نقاشی شده است.قطعه آجری از شوش دست سفیدی مزین به دست بند را نشان می دهد که نیزه ای را حمل می کند.البته این دست نمیتواند از آن زنی باشد.حتی گفته شده که ایرانی ها هیچ زنی را نقش نکرده اند.اما ما طبعاً باید به اسنادی کهبه تصادف به دست می ایند نیز بها دهیم.ظاهراً زن در چارچوبی که برنامه های بزرگ امپراتوری و قدرت فرمانروایی آن را به نمایش در می آورد٬نقشی نداشته است.اما در میان آثار هنری کوچک به نقش های بی شماری برمی خوریم که به کمک آنها میتوان به تصویر کاملی از ظاهر زنان امپراتوری بزرگ ایران دست یافت. نخستین موضوعی که بی درنگ جلب توجه میکند لباس زنان است٬که همان لباس چین دار هخامنشی و همان کلاهی است که مردها بر سر دارند.[14]
پوشاک زنان هخامنشی[ویرایش]
آزادی حقوق اجتماعی زنان درزمان پارسیها به اندازهای بوده که با وجودی که در ایران تاج و تخت موروثی بوده و پس از فوت شاه کسی از اولاد ذکور او بر تخت مینشست. در بعضی از جاها که تابع ایران بودند، تاج و تخت پس از فوت شاه به زنش میرسید نه به پسرش.در مُهرهای زیادی زنان ایرانی با لباس چین دار دیده شده اند. مثلاً بر مهری که در لندن نگه داری می شود زنی را می بینیم گل نیلوفر بر دست و با موی بلندی که در قسمت پایین چندین گلوله به آن بافته شده است.از آن جا که مردان نیز از زیورآلات و جواهر زیادی استفاده میکرده اند٬ از این طریق تشخیص مرد و زن بسیار دشوار میشود. حتی عناصر زینتی٬ مانند به دست گرفتن نیلوفر نیز٬در تصویر زنان و مردان مشابه است.علاوه بر این معلوم می شود که در سراسر امپراتوری از «مد» واحدی پیروی می شده است. ظاهراً زنان اشراف٬ چشم به دربار در تخت جمشید داشته اند و می کوشیدند از لباس پربهای درباری تقلید کنند. برای نمونه به نگاره ای از سنگ آهک که از مصر به دست آمده و امروز در موزه بروکلین نگه داری میشود٬ نظری می اندازد. ایرانیان از دیرباز به پاکدامنی اهمیت میدادند و زنان ایرانی پوشیده با چادر یا پوششهای دیگری که بخشهایی از موها را میپوشاند و تنه را در بر میگرفت، در میان مردان ظاهر میشدند. در یک مهر سنگی استوانهای که از دورهی هخامنشی برجای مانده و اکنون در موزهی لوور فرانسه نگهداری میشود، شاهزادهی ایرانی و ندیمههایش دیده میشود که شاهزاده چادر و ندیمهها سرپوش دارند. در طرحی که روی سنگی در ارگیلی ترکیه نقش بسته است، زن ایرانی با پوشش چادر و سوار بر اسب دیده میشود. حتی سرپوشهای پارچهای دورهی هخامنشی از زیر برفهای منطقهی پازریک روسیه پیدا شده است. (یادآوری میشود، سرزمینهایی که نام بردیم، بخشی از امپراطوری پهناور پارسها بودند.)[15]
پوشاک زنان هخامنشی را با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی به دو دسته تقسیم میکنیم: 1-ملکهها 2-خدمه ها
ملکه ها[ویرایش]
نوع پوششی که ملکهها داشتهاند پنج دسته است:
1-لباس چین دار با یک چادر مزین کوتاه:این لباس از دورهٔ ماد به آنها ارث رسیده است. بالا تنه لباس ساده و آستین آن بسیار فراخ و گشاد بوده به طوری که کامل بر روی لباس آویزان است.
2-لباس مزین و چین دار با یک چادر مزین کوتاه:قسمت جلوی لباس به صورت نقوش تزیینی مزین شده و بالا تنه پوش لباس بر عکس لباس قبلی مجلل میباشد.
3-لباس چین دار بدون چادر:یکی از از انواع لباسهایی که مورد پوشش آنها قرار گرفته لباسی است چین دار متشکل از دو راسته چین که روی آن چادر قرار نگرفته است.
4-لباس چین دار مزین بدون چادر
5-لباس ساده با چادر ساده:این لباس ساده و بلند است و روی آن چادری بلند قرار دارد، زیر چادر و روی سر یک تاج قرار دارد.
خدمه ها[ویرایش]
یکی دیگر از طبقات اجتماعی پارسیها که از نظر موقعیت اجتماعی در پایین ترین ردیف جامعه قرار داشتهاند، خدمت گزاران یا پیش خدمتان میباشند، معمولاً از دیر زمان تا به امروز افراد مهم و والا مقام دارای خدمت گذار بوده و هستند. در دورهٔ هخامنشی این طبقه مورد شناسایی قرار میگیرند و پوشاک این گروه از زنان شامل یک دسته اصلی میشود:
-لباس ساده:لباسی که به احتمال قوی تنها افراد خدمه در دورهٔ پارسی می پوشیدهاند، عبارت است از یک لباس ساده و بلند که معمولاً روی آن کمربندی ساده قرار می گرفته است.[16]
اشکانیان[ویرایش]
پس از هخامنشیان و تاخت و تاز اسکندر مقدونی به ایران، هنگامی که وضعیت سلوکیان آشفته بود، اشکانیان ایرانی که از پارتها بودند، به حکومت رسیدند.[نیازمند منبع] در این دوران که نفوذ ادیان بودایی و مسیحیت از شرق و غرب، آیین زرتشتی را کمرنگ نموده بود، زنان ایرانی همچون گذشته دارای حجاب[نیازمند منبع] پوشیدهای بودهاند.
در این باره چنین میخوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستیندار و یقه راست بودهاست. پیراهن دیگری داشتهاند که روی اولی میپوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بودهاست. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.»[17]
درجای دیگر آمدهاست: «چادر زنان اشکانی به رنگهای شاد و ارغوانی و یا سفید بودهاست. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر میافتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها میپوشانیدهاست.»[18]
درکتاب «پارتیان» نیزآمدهاست: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو برتن میکردند، با شنلی که برافکنده میشد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر میآویختند.»[نیازمند منبع]
همچنین از آثار این دوره، روسری ابریشمین خوش رنگ و نگار و نفیس زنان سنگسری به جا ماندهاست که «ساخته مکنه» نام دارد و سدههاست که زنان سنگسری آن را میبافند و میآرایند. آنان این روسری را به ترتیب خاصی بر سر خود میبندند، که این خود نمونهٔ کامل پوشش سر زنان در زمان اشکانیان میباشد.[19]
در دورهٔ اشکانیان پوشش زنان شامل پیراهن شلوار و در مراسمهای رسمی و مذهبی همراه با شال بلندی بودهذاست که نمونههای آن در مجسمههای دورهٔ اشکانیان نمایان است. این مجسمهها بانو اوبال و دخترش را با کلاهی بلند وجواهر نشان همراه با شال بلندی که در پشت آویزان است و گیسوان بافته و جمع سده و پیراهنی دراپه (چیندار به صورت افقی) وشلوار دراپه و جواهرات فراوان نشان میدهد که بسیار یادآور پوشش بانوان هندی است.
پانویس[ویرایش]
پرش به بالا ↑ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج2، ص78 و برتراند راسل، زناشوئی و اخلاق، ص135.
پرش به بالا ↑ به نقل از دائرةالمعارف القرن العشرین، 1923.
پرش به بالا ↑ تفسیر اثنی عشری، ج 10، ص 490.
پرش به بالا ↑ تاریخ پوشاک ایران، پریچهر رحیمی، مقدمهای بر پیدایش و سیر تحولات پوشاک
پرش به بالا ↑ آموزشهای زرتشت پیامبر ایران؛ رستم شهرزادی، آموزش گاتها، انجمن زرتشتیان، آبان 67.
پرش به بالا ↑ خرده اوستا، فصل آفرینگان دهمان.
پرش به بالا ↑ کوروش نیکنام پژوهشگر فرهنگ ایران باستان - پرسش و پاسخ
پرش به بالا ↑ لغت نامه دهخدا، ذیل واژه ماد
پرش به بالا ↑ ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان، ص 54.
پرش به بالا ↑ ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان، ص 56
پرش به بالا ↑ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج1، ص552.
پرش به بالا ↑ پوشاک در ایران باستان، فریدون پور بهمن، صفحه 75
پرش به بالا ↑ خواهران و دختران ما احمد کسروی صفحه 7
پرش به بالا ↑ امپراتوری هخامنشی،پی یر بریان،ترجمه ناهید فروغان،انتشارات فرزان،1381
پرش به بالا ↑ سامی، ع/تمدن هخامنشی
پرش به بالا ↑ ژول ایزاک/تاریخ ملل شرق
پرش به بالا ↑ جلیل ضیاء پور، پوشاک زنان ایرانی، ص 194.
پرش به بالا ↑ جلیل ضیاء پور، پوشاک زنان ایرانی، ص 197.
پرش به بالا ↑ اعظمی سنگسری، چراغعلی. تاریخ سنگسر-مهدیشهر. چاپ اوّل. مؤلف، 1371. ص36.
منابع[ویرایش]
شاهعبدالعظیمی، حسین، تفسیر اثنیعشری، تهران، نشر میقات، 1363.
یزدانیخداشهری، سارا، ترکیبی بینظیر از زیبایی و پوشیدگی، اعتماد، (6 دی 1384): ص 11.
محمدینیا، اسدالله، فلسفه چادر، حجاب برتر: تحقیق علمی پیرامون چادر درقرآن و روایات و تاریخ ایران باستان، قم: سبط اکبر علیهالسلام، 1384.
رسائل، امیرحسین، در جستجوی لباس از دست رفته، شرق (25 اردیبهشت 1385):ص 1، 26.
اخوان، عباسعلی، حجاب زنان ایران باستان، رسانه، ش 21، 20، تابستان، پاییز 1382:: ص 30 - 33.
دلپذیر، زهرا، حجاب در تاریخ ایران باستان، قدس، (21 فروردین 1382): ص 9.
ضیاآپور، جلیل، پوشاک باستانی ایرانیان از کهنترین زمان تا پایان شاهنشاهی ساسانیان، تهران.
هرمان، جرجیا، تجدید حیات هنرو تمدن در ایران باستان، ترجمه مهرداد وحدتی.
خرمی، مصطفی، "بررسی برخی از ابهامات تاریخ ایران"، دهمین جشنواره جوان خوارزمی،اراک: بی جا، 1387، صص13-20
رحیمی، پریچهر، "تاریخ پوشاک ایران"، انتشارات دانشگاه هنر،1385
نام آگهی دهنده : قدرتی
شماره تماس : 09367860527
موقعیت : استان تهران - سایر شهرها
آدرس :
ایمیل :
تاریخ ثبت : 1401 مرداد 29
تاریخ انقضا : 1403 مرداد 19
کلمات کلیدی : ایران باستان، لباس سنتی،حامی شهر، hamishahr,
حامی،شهر,