مقدمه
بررسي نوع پوشاك مردم هر قومي، مؤلفه هاي گوناگوني را به ذهن متبادر ميكند كه از جمله اين مؤلفه ها، وضعيت جغرافيايي هر منطقه است كه تأثير آن را در جنس و نيزدر ظاهر لباس ميتوان مشاهده كرد. يكي از كاركردهاي لباس، مـصون داشـتن فـرد در برابر عوامل طبيعي و آب و هوايي است، مانند يكي از تنپوشهاي مردان بلوچ كه كبا نام دارد و جنس آن از پشم است و در زمستان مورد استفاده قرار ميگيرد. بازتاب پايگاه اجتماعي و وضعيت اقتصادي افراد نيز در نوع پوشاك آنها مؤثر است .به عنوان مثال «قبا» يكي از تنپوشهاي مردان سيستاني است كه مزّين بـه يـراق دوزي است و مخصوص مردان بسيار مرفه سيستان است. از شاخصه هاي بارز پوشاك سيستان و بلوچستان، تبلـور هنرهـاي دسـتي بـه ويـژه سوزن دوزي، يراق دوزي و سياه دوزي است كه زيبايي لباس را مضاعف مـيكنـد.
پوشاك بانوان سيستان
پيراهن تاجيك: قد اين پيراهن يك وجب بالاي زانو است و داراي يك برش راسته است كه در دو طرف پهلوها چاكي تا بلندي باسن بزرگ دارد. جلو اين لبـاس تـا زيـرسينه باز است و سجافي مزين به گلدوزي بـا نـخ سـياه (سـياهدوزي) دارد. سرشـانه وآستين بدون درز روي دو لابسته برش ميخورد و آستين از سه برش تشكيل شده است.1) راسته آستين 2) برش مثلثي كه از كارور تا 1/2 آستين قرار ميگيـرد 3) مرغـك كـه براي راحتي پوشنده به آن دوخت ميشود. چاك بلند اين پيراهن به علت پوشيدن دامن پرچيني هست كه در زير اين لباس پوشيده ميشد. براي دست دوزي از نخ سياه استفاده ميشد كه در اصطلاح محلي اين رودوزي را سيه دوزي مي نامنـد. سـياهدوزي در انـواع نامهاي محلي تخم خربزه/ دندون بره/ پا مرغك/ زنجيره/ تور/ پنجولك دوخته ميشد. تُنبون: دامن پرچين كه در منطقه به تنبون شگاد معروف است. زنان سيستاني دامنـي را به جاي شلوار در زير پيراهن تاجيك ميپوشيدند كه عرض دامن به ده متر ميرسيد. كمر آن ليفه اي بود و به وسيله بندهاي بومي كه توسط بانوان خود منطقه بافته ميشد بركمر استوار ميگرديد. بعضي از بانوان تا سه عدد دامن پرچين روي هم ميپوشيدند كـه لبه اين دامن هم به وسيله نخ سياهدوزي ميشد.
پيراهن پاچين: بانوان سيستاني از پيراهني استفاده ميكردند كه داراي بالاتنه كوتاه و دامني با چينهاي ريز بود. اين پيراهن يقه گود، بالا تنه كوتاه (از جلو تا ناحيـه اتـصال دامن باز است) آستين ساده و شميزيه و مچدار دارد. قد دامن چيندار اين لباس تا زانـو ميباشد
شلوار: پيراهن پاچين زنان سيستاني با شلواري كه در منطقه كوتَنَه نام دارد پوشـيد ه ميشد. اين شلوار از دو ساق مخروطي و ميان ساق كـمچـين تـشكيل مـيشـد و كمـرليفه اي در لبه شلوار سجاف ميخورد و روي آن با دست يا چرخ تزيين ميشد.
پيراهن دوگريبانه: قد اين پيراهن تا زير زانو است و در يقه پشت و جلو آن چـاك ميخورد و به همين علت به آن دو گريبانه ميگوينـد. مـدل پيـراهن مـورد نظـر شـبيه پيراهن تاجيك ميباشد با اين فرق كه قد آن بلندتر و بدون چاك و بـرش زيـر آسـتين چين ميخورد، اين پيراهن با شلوار پوشيده ميشود.
جليقه: از پارچه ساده و تيره رنگ دوخته ميشود، يقه آن هفت است كه تا كمرگـاه ميرسد و روي آن با نوار قيطان نقش بندي ميشود.
كت: كت محلي كوتاه كه آستينهـاي آن بلنـد و راسـته و يقـه آن گـرد اسـت و از رنگهاي شاد براي اين پوشش استفاده ميشود، روي آن بـا نـوار تـزيين مـيشـد و درهنگام سرما از كتهاي چرمهدار و قزن لالهدار استفاده ميكردند.
لچك يا دستمال سر: آن را تا زده و در جلو سر گره ميزنند و دو طـرف لچـك را لاي دستمال ميزنند و موها به شكل چتر از زير دستمال نمايان ميشود.
سرپوش يا چار قد: پارچه چهارگوش رنگـي يـا سـفيد كـه آن را بـر روي لچـك ميپوشيدند.
روبند: بعضي از بانوان براي پوشاندن صورت خود از روبند استفاده مـيكردنـد كـه اين روبند از پارچههاي كتاني سفيد تهيه ميشد و در محـل چـشمهـا بـه طـور سـنتي توردوزي ميگرديد و به وسيله بند به پشت سر بسته مـيشـد و قـد آن تـا زيـر سـينه ميرسيد.
كلاه: بعضي از بانوان سيستاني از كلاهكي به شكل عرقچين استفاده ميكردنـد كـه روي آن نقشبندي شده است.
چادر: طرح آن چهارگوش و جنس آن از پنبه است و توسـط بوميـان منطقـه بافتـه ميشود. اين پارچه چهارخانه مستطيل شكل را از وسط بر روي سر مياندازند و قد آن تا كناره هاي زانوها و پايينتر ميرسد. نوع نامرغوب آن جاونـد ناميـده مـيشـد و نـوع ديگر كه مختص اعيان و اشراف بود از چهارخانه هاي ريز با نخ ابريشم بافته ميشد.
كفش: مدل تخت چوبي كه رويه چرمي داشت و افراد معمولي استفاده مـيكردنـد. اُرسيهاي سركج يا نوك برگشته مخصوص بانوان ثروتمند بود
پوشاك مردان سيستان
پيراهن چل تريز: پيراهن گشاد و پرچيني كه قد آن تا ميان ساق پا ميرسد، آسـتين آن از دو تكه و يك مرغك تشكيل ميشود و مچدار است و براي گـشادي دامـن آن ازتركهاي راسته و گود استفاده ميكنند. براي دوخت اين لباس 8 تا 10 متـر پارچـه نيـاز است و اغلب به رنگ سفيد ميباشد. ايـن پيـراهن از 40 تكـه تـشكيل مـيشـود، دورسجاف و سرمچ آن را با نخ سياه، سـياهدوزي مـيكننـد و روي آن كمربنـد شـانه كـش ميبندند.
پيراهن برچاك: پيراهني بلند و گشاد تا پايين زانو كه در قسمت پايين دامن گشادتر است با آستين بلند و گشاد و بدون سردست كه دو طرف دامن، پيراهن چاكدار است و به آن برچاك ميگويند. يقه گرد دارد كه چاك گريبان آن بر روي شانه چپ بـه وسـيله دكمه بسته ميشود.
شلوار: شلوار پرچيني كه ليفه اي برگردان دارد، از دو ساق و يك ميـان سـاق فـراخ تشكيل شده است، شلوار به وسيله بندهاي بومي كـه توسـط خـود مـردم منطقـه بافتـه ميشود بر روي بدن استوار ميگردد. براي دوخت آن 6 تا 8 متر پارچه نياز است.
پيراهن معمول: اين پيراهن از گذشته تا كنون دستخوش تغيير و تحـول گـشته و ازگشادي شلوار آن كاسته شده است. پيراهن مردان سيستاني در گذشته راسته و گـشاد وجادار دوخته ميشد، در جلو فاقد سجاف و از سرشانه شـكافي مـورب تـا زيـر سـينه داشت كه به وسيله دكمه اي روي شانه بسته ميشد، روي آن با ابريشم سفيد خامه دوزي ميشد، آستين گشاد و پر چين و مچدار داشت و قد آن تا زيـر زانـو مـيرسـيد. جيـب چهارگوش در پهلوها داشت. به مرور زمان از گشادي آستين آن كاسته شد و بـه شـكل راسته با مچ درآمد. در جلو سجاف با يقه يا بدون يقه و قد آن تا زانو در دو طرف پهلوداراي چاك و جيب چهارگوش ميباشد
جليقه يا باسكَت: نيم تنه اي كه در اصطلاح محلي به آن باسكت مـيگوينـد. سـابقاً جليقه را از نمد و گاه ابريشم تهيه ميكردند، مردم سيستان به پوشيدن باسكت علاقمند هستند. در گذشته جليقه جلو بسته متداول بود كه از سمت سر شانه جلو بـسته توسـط كمربند يا تسمه باز و بسته ميشد و در حال حاضر جلو باز يقه هفـت گلابـي و داراي دو جيب مغزيدار در بالا و پايين است. رنگ آن اغلب مشكي بود.
كت: تنپوشي كه بر روي پيراهن به تن ميكنند و در حـال حاضـر هـم در تمـامي مناطق شهري و روستايي رواج دارد. كتهاي سيستاني در گذشته انواعي داشت كـه درزير به آنها اشاره ميشود:
جوقه: نوعي كت كه به علت دوام و هزينه بسيار بـالا آن را تـا چنـد نـسل بـه تـن ميكردند. اين كت امروزه مشابه ژاكت هايي است كه مردان مورد استفاده قرار ميدهنـد و از پشم رنگ نخورده بافته ميشد.
ستوه: كتي شبيه كتهاي نظامي با رنگ كـرم شـتري و پـشمي بـود، يقـه انگليـسي داشت كه افراد مرفه بر روي اين كت كمربندي از تار طلا ميبستند كه به كمر تار طـلا شهرت داشت و از كمر آن خنجري آويزان ميكردند يا از كمربنـد شـونه كـش كـه بـه شكل مايل است بر روي كت ميبستند. مردان سيستان از ستره پشمي كه از پـشم شـتربافته ميشد، در هنگام سرما استفاده ميكردند.
قبا: تنپوش مردانه بلندي كه در زمستان ميپوشيدند؛ يقه آن گرد و بدون بر گـردان بود و معمولاً لبه بلندي داشت و با سنجاق تزييني باز و بـسته مـيشـد و جلـو سـينه و سرآستين را براي زيبايي بيشتر يراقدوزي ميكردند. قسمت جلو باز بود و با دكمه بـاز و بسته ميشد، آستينهاي ساده و گشادي داشت و در طرفين آن در پهلوها جيبي تعبيه شده بود، معمولاً دو چاك در پهلوها و يك چاك در وسط پشت قبا گذاشته مـيشـد و رنگ آن معمولا بور و سياه بود و قد قبا تا زانو ميرسيد. ايـن لبـاس مخـصوص افـراد بسيار مرفه سيستان بود.
كلاه: در سيستان از همان دوران كودكي كلاه بر سر ميگذاشتند و آن را در زمستان و تابستان مورد استفاده قرار ميدادند. به طور كلي مردان هرگز سـر برهنـه ظـاهر نمـي شدند و كلاهي از پشم يا كورك بر سر مينهادند كلاهي كه مردان در خانـه بـه هنگـام استراحت ميپوشيدند عرقچين نام داشت كه از جنس پارچه نخي بود و كناره هاي آن با نخ ابريشمي دستدوزي ميشد. مردان سيستان از چند نوع كلاه استفاده ميكردند:
ـ كلاه پشمي: اين كلاه را در صحرا بر سر ميكننـد و جـنس آن از پـشم گوسـفند است.
ـ كلاه قوس: اين كلاه را مردان مسن در جشنها و مراسـم در زيـر لنـگ بـر سـرميكردند.
ـ كلاه سيمي: اين كلاه از افغانستان وارد شده است و از نخهاي طلايـي و نقـره ايبافته ميشود.
ـ كلاه پوستي: از اسم آن پيدا اسـت كـه پوسـتي بـوده و از كـشور پاكـستان وارد ميشود. افراد مرفه مخصوصاً دامادها آن را بر سر ميگذارند.
ـ كلاه نمدي: اين كلاه ميان چوپانها متداول است، جنس آن از نمـد و مخـصوص مناطق سردسير است.
: مردان سيستان براي پوشش سر خـود از سـربندي بـه نـام لنگتـه اسـتفاده 1 ـ لنگته ميكنند. اين سربند مشابه عمامه است اما به شكل عمامه روحانيون آن را بـه سـر نمـي پيچند بلكه يك سر آن را لاي سربند و سر ديگر آن را رها ميكنند. طـول آن از 10 تـا 11/5 متر ميرسد و عرض آن بين 1/5 متر است. جنس آن از ململ يا پارچه هاي نازك خارجي است. سربند آنها بيشتر سفيد يا خاكستري است، سادات مشكي بر سر ميكنند.سيستانيها از رنگ قرمز استفاده نميكنند.
ـ عرقچين: كلاه دست بافي است كه معمولاً سفيد بوده و آنرا زيـر لنگتـه بـر سـرميكنند.
لنگ: پارچه اي است به طول 3 متر و عرض حدود 1/5 متر كـه دور گـردن و شـانه آويخته ميشود. آن را از پارچه هاي نخي ساده و گلدار تهيه ميكننـد. جوانـان بيـشتر ازلنگهاي الوان استفاده ميكنند، در جشنها و مراسم عروسي لنگ سفيد كاربرد بيشتري دارد. از لنگ علاوه بر به دوش انداختن و آويختن به دور گردن استفاده هاي ديگري هم به عمل مي آوردند مثلاً براي خشك كردن بدن و سر و صورت، بعد از استحمام و وضو گرفتن به هنگام نمازخواندن آن را بر روي سر نهاده يا به زير پا مي انداختند و گاه آن را به دور كمر مي بستند و به عنوان كيسه از يك گوشه آن بـراي محـل بـذر و كاشـتن درزمين زراعتي استفاده ميكردند. به هنگام خريد و آوردن جنس به منزل از مزرعـه لنـگ را به عنوان دستمال به كار ميبردند.
پتو: پارچه اي است پشمي كه حدود 1/5 متر پهنا و دو متر طول دارد. آن را بـه دوركمر و گردن و شانه مياندازند. در حقيقت وسيلهاي است گـرم كننـده كـه در زمـستان جاي لنگ را ميگيرد. اين شال را به گونهاي دور گردن و سر و صورت مـيپيچنـد كـه فقط چشم و بيني از ميان آن نمايان است. سيستانيها معمولاً شال كمر نميبندند و شال سر را به كمر ميبندند. شال را در رنگهاي مختلف تهيه مـيكننـد و بـه ايـن شـال درمنطقه سيستان پتو اطلاق ميشود. اين شال را از جنس نمد درست ميكنند و علاوه بـر
به دوش انداختن مانند لنگ هم از آن استفاده ميكنند.
پالتوي نمدي: دامداران و كشاورزان از بالا پوش نمدياي استفاده ميكردند كه يقـه آن مثلثي شكل و آستين آن بلند و قد آن تا زير زانو يا بالاي زانو ميرسيد
كفش: كفشهاي متعددي در سيستان وجود دارد كه سيـستانيهـا معمـولاً از انـواع كفشهاي زير استفاده ميكردند
چپت:بيشتر افراد تهيدست همانند چوپانان از آن استفاده ميكردند؛ تخت آن از لاستيك اتومبيل تهيه ميشد و در پشت پا گره ميخـورد، مـشابه كفـشهـاي تابـستاني امروزي بود كه در اصطلاح محلي به آن چپلی ميگفتند.
ـ كتوك: نوع ديگري از كفش كه ضعيفان و تهيدستان آن را به پا ميكردند. تخـت آن از چوب و داراي دو حفره بود كه بند از آن عبور ميكرد و در پشت پا بسته ميشد.
ـ نيم بوت: كفشي است كه ساق پا را مـيپوشـاند و مـردم غنـي و ثروتمنـد از آن استفاده ميكردند.
ـ كفش بيرجندي: رنگ آن خردلي و ساخت بيرجند است.
كفش چرمي: كفشي است كه چرم آن از قائنات مي آمد و مخصوص خوانين بود.
پاپيچ: نوعي نوار پهن كه طول آن 1 متر و عرض آن 15 تا 25 سانتيمتر مـيباشـد.دامداران و روستاييان آن را در زمستان به دور پاي خود مـيپيچنـد، جـنس آن از پـشم گوسفند است و در بعضي نقاط به آن بند ميگويند.
جوراب: پاپوشي است كه در فصل زمستان از آن استفاده ميكنند و دو نوع است:
الف: جوراب پشمي كه از پشم گوسفند به صورت ساده يا رنگي ميبافنـد. معمـولاً از رنگهاي قرمز، سياه و سفيد استفاده ميكنند.
ب: جوراب نمدي كه از نمد بافته ميشود.
جوتي: كفش ضخيم از جنس چرم كه به وسيله رشتههاي چرم يا نخ تهيه ميشود.
پوتين: كفش بزمي و رزمي مردان سيستان بود كه به هنگام سفر به پـا مـيكردنـد واين كفش مخصوص افراد مرفه جامعه بود.
دستكش: چوپانان دستكش پشمي و اغلب سفيد رنگ و ثروتمندان دستكش چرمي به دست ميكردند كه در مقابل سرما مقاومت داشت و در ظرافت و زيبايي بي همتا بود.
دستكش ديگري هم در اين منطقه رواج داشت كه در دروي گندم به دست ميكردند و از پوست گوسفند تهيه ميشد و كف دست را ميپوشاند.
پوشاك بانوان بلوچستان
چادر: اين چادر گرد و تمام قد است و آن را بر سر مياندازند. لبه كوچكتر از شانه چپ تا پايين كمر پشت سر را ميپوشاند و تكه بزرگتر تمام قد را در بر ميگيرد.
گشان چادر: چادر كوچك و مستطيل شكل و ابريشمي است كه سر و پـشت را تـا كمر ميپوشاند. پوششي راحت كه در خانه استفاده ميشد.
مهنا(مقنعه): اين سرپوش ابريشمي و رنگين بسيار زيبا و چشمگير است.
چادر چهارگوش(سري): امروزه چادري با طرح جديد ميان بانوان بلوچ رواج پيـدا كرده كه در اصطلاح محلي سريك خوانده ميشود. پارچه مستطيل شكلي است به طول 2 متر و عرض 1 متر كه زنان آن را از درازا بر سر مياندازند و يك سر آن را به طـرف شانه رها ميكنند. پارچه آن معمولاً از حرير و رنگهاي روشن (قرمز، زرد، آبي، بـنفش سبز) است و از قسمت جنوب بلوچستان به طرف شمال تا حدودي از تنـوع رنـگ آن كاسته ميشود. زنان مسن از رنگهاي تيره استفاده ميكنند. اين سرپوش به جاي چـادردر خانه استفاده ميشود.
پيراهن: در گذشته تمام پيراهن بانوان سوزندوزي ميشد ولـي بـه علـت سـختي وظريفي طرحها امروزه سه تكه در پيراهن زنان سوزندوزي ميشود كه تكه بـالا تنـه را زي يا زيق به معني يقه ميگويند، جيب لباس را گفتان يا گپتان و سر آستين را آستينك ميگويند. اين سوزندوزيها داراي نقش و نگاره هاي رنگارنگ و دوختهاي متفـاوت در مناطق مختلف بلوچستان است كه در طرحهاي پركار 1) شك و جلر 2) گل كنـدي 3) گل كوين 4) گل بدون شاخه 5) پرايز يا فرايز 5) پيتوشك 6) پليـرار 7) چكنـد 8)مهسن 9)سرتوپ استفاده ميشود. جلوي پيراهن زنان بلوچ برش ميخورد 1) تكه بـالاتنه(زيق) 2) برش راسته دامن در خط وسط جلو 3) برش اريب دامن در پهلو.
شلوار: به 6 متر پارچه نياز دارد. كمر آن ليفه اي و به وسيله بندي به دور كمر جمـع ميشود. برش بيروني ساقهاي شلوار قائم است و برشهاي داخلي از ميان ساق اريب به دمپاي تنگ 15 سانتي ميپيوندد كه بر روي آن با نخ ابريشم سوزندوزي ميشود.
پاپوش: بانوان بلوچ از چهار نوع كفش به نام (1) سواس (2) مـوچي (3) كتـوك وتك كول استفاده ميكردند.
ـ سواس: نوعي دمپايي كه از درخت يا از پورگ تهيه ميشد.
ـ موچي: نوعي كفش كه به هنگام راه رفتن صدا ميدهد.
ـ كتوك: نوعي كفش كه تخت آن چوب و با روكار كاموا در پا محكم ميشود.
ـ تك كول: اين كفش از درختچه اي به نام داز تهيه مـيشـود و بـه شـكل سـواس ميباشد.
پوشاك مردان بلوچستان
پيراهن يا پيرام معمولي: پيرام را جامه يا جامگ ميگفتند و برش و دوختن آن هنر زنان بلوچ بود. گريبان يا چاك يقه را با يك دكمه كه بر درازي پيراهن دوخته مـيشـد، ميبستند و بندينكي از نخ بر قسمت چپ زيق ميدوختنـد، دكمـه را از طـرف راسـت ميبستند، چاك زيق باريك بود و تا انتهاي سينه ادامه داشت، بر طرفين زيق دو آسـتين كه آستينك مـيگفتنـد دوختـه مـيشـد، دهانـه آسـتين گـشاد بـود و داراي دو جيـب چهارگوش در طرفين پهلو بود كه امروزه اين لباس تحت تأثير مد گاهي كوتـاه، گـاهي بلند و بستگي به مد روز و سليقه پوشنده تغيير ميكند.
پيراهن پراخ آستين(فراخ آستين): اين پيراهن از دو تكه بـالا تنـه و دامـن تـشكيل شده، دامن گرد و گشاد و بلند آن تا زانو ميرسد، آستين آن بلند و لبه آستين كلـوش و فراخ است، در گذشته در مراسم جشن استفاده ميشد.
شلوار: شلوار مردان بلوچ همانند شـلوار مـردان سيـستاني پـرچين و بـا ليفـه هـاي برگردان است، محل كشيدن بند شلوار را نيپگ (نيفـه پارسـي) مـيگوينـد. بنـد شـلوارتوسط بانوان بومي بافته ميشود و براي دوخت آن از 6 تا 8 متر پارچه استفاده ميكنند.
كفش: مردان بلوچ از چند نوع كفش استفاده ميكنند كه عبارتند از:
ـ سواس وكوش: سواس را از برگ درختچه خودرو بياباني به نام داز يـا از پـورگ كه برگش بهتر و با دوامتر است ميبافتند؛ بدين ترتيب كه برگ را در حاليكه تر بود با سنگ ميكوبيدند و ميگذاشتند كه خشك شود سپس از دو ليف كه از همان جنس بود ميبافتند و بعد ليف بند بر آن تعبيه ميكردند و ميپوشيدند. سواس غالباً با دوام بود.
ـ تَكُل: پاي افزاري براي شبانها و مردم كم استطاعت بود. كفش از چرم دباغي شده گاو تهيه ميشد (در ته كفش بانوان دو قطعه پوست به نام چوك روي هم ميگذاشتند.)
ته كفش را ميبريدند و بعد سر كفش را روي آن قرار ميدادند و با درفش آهني كه آنرا دكروش ميگفتند و وسيله آهني سر تيز بود آن را ميدوختند.
كلاه پاك: نوعي كلاه كه بر روي آن پارچه اي به طـول 10 متـر و عـرض نـيم متـر ميبندند و به شكل عمامه است كه يك سر آن را از پشت سر تا حدود كمر مي آويزنـد و سر كوتاهتر را مانند تاجي بر بالاي عمامه در لاي پاك استوار ميكنند. از پارچه هـايي به رنگ سفيد، كرم يا چهار خانه استفاده ميكنند.
كلاه بره اي: اين كلاه از نظر شكل شبيه به قايق بود و از پوست جنـين بـره سـاخته ميشد. به اين شكل كه بره ها قبل از زايمان كشته ميشـدند و پوسـت جنـين نـارس را كلاه ميكردند. اين كار در پاكستان انجام ميشود.
كلاه نخي: اين نوع كلاه از جنس پارچه است كه روي آن سوزندوزي مـيكننـد و در قديم بسيار متداول بود.
شال يا لانگي: پارچه مستطيل شكلي كه مردان روي دوش مـياندازنـد و بـه جـاي حوله و جا نماز از آن استفاده ميكنند. روي آن سوزندوزي و نقشبندي ميكردند.
جليقه: مردان بلوچ مانند مردان سيستان از باسكت يا جليقه استفاده ميكردند كه دراصطلاح محلي به آن سينه بند هم ميگفتند كه همان شكل باسكت مردان سيـستان بـود ولي امروزه از جليقه هاي بلند و پر جيب روي پيراهن استفاده ميكنند.
کبا: از جنس پشم است، يقه آن باز و توسط چند دكمه از جلو بسته ميشـد، شـبيه عباي روحانيون بود و در منطقه سردسير بلوچستان از آن استفاده ميشد.
.
تنظــيم مقالــه توســط الهــه شايــسته رخ دانــشجوي كارشناســي ارشــد ادبيــات فارســي انجــام گرفتــه اســت.( اين مقاله گزيده اي از كتاب خانم اشرف السادات عمراني نسب مدير گروه طراحي دوخت آموزشكده فني و حرفه اي زاهدان است كه در مرحله چاپ قرار دارد)
بررسي نوع پوشاك مردم هر قومي، مؤلفه هاي گوناگوني را به ذهن متبادر ميكند كه از جمله اين مؤلفه ها، وضعيت جغرافيايي هر منطقه است كه تأثير آن را در جنس و نيزدر ظاهر لباس ميتوان مشاهده كرد. يكي از كاركردهاي لباس، مـصون داشـتن فـرد در برابر عوامل طبيعي و آب و هوايي است، مانند يكي از تنپوشهاي مردان بلوچ كه كبا نام دارد و جنس آن از پشم است و در زمستان مورد استفاده قرار ميگيرد. بازتاب پايگاه اجتماعي و وضعيت اقتصادي افراد نيز در نوع پوشاك آنها مؤثر است .به عنوان مثال «قبا» يكي از تنپوشهاي مردان سيستاني است كه مزّين بـه يـراق دوزي است و مخصوص مردان بسيار مرفه سيستان است. از شاخصه هاي بارز پوشاك سيستان و بلوچستان، تبلـور هنرهـاي دسـتي بـه ويـژه سوزن دوزي، يراق دوزي و سياه دوزي است كه زيبايي لباس را مضاعف مـيكنـد.
پوشاك بانوان سيستان
پيراهن تاجيك: قد اين پيراهن يك وجب بالاي زانو است و داراي يك برش راسته است كه در دو طرف پهلوها چاكي تا بلندي باسن بزرگ دارد. جلو اين لبـاس تـا زيـرسينه باز است و سجافي مزين به گلدوزي بـا نـخ سـياه (سـياهدوزي) دارد. سرشـانه وآستين بدون درز روي دو لابسته برش ميخورد و آستين از سه برش تشكيل شده است.1) راسته آستين 2) برش مثلثي كه از كارور تا 1/2 آستين قرار ميگيـرد 3) مرغـك كـه براي راحتي پوشنده به آن دوخت ميشود. چاك بلند اين پيراهن به علت پوشيدن دامن پرچيني هست كه در زير اين لباس پوشيده ميشد. براي دست دوزي از نخ سياه استفاده ميشد كه در اصطلاح محلي اين رودوزي را سيه دوزي مي نامنـد. سـياهدوزي در انـواع نامهاي محلي تخم خربزه/ دندون بره/ پا مرغك/ زنجيره/ تور/ پنجولك دوخته ميشد. تُنبون: دامن پرچين كه در منطقه به تنبون شگاد معروف است. زنان سيستاني دامنـي را به جاي شلوار در زير پيراهن تاجيك ميپوشيدند كه عرض دامن به ده متر ميرسيد. كمر آن ليفه اي بود و به وسيله بندهاي بومي كه توسط بانوان خود منطقه بافته ميشد بركمر استوار ميگرديد. بعضي از بانوان تا سه عدد دامن پرچين روي هم ميپوشيدند كـه لبه اين دامن هم به وسيله نخ سياهدوزي ميشد.
پيراهن پاچين: بانوان سيستاني از پيراهني استفاده ميكردند كه داراي بالاتنه كوتاه و دامني با چينهاي ريز بود. اين پيراهن يقه گود، بالا تنه كوتاه (از جلو تا ناحيـه اتـصال دامن باز است) آستين ساده و شميزيه و مچدار دارد. قد دامن چيندار اين لباس تا زانـو ميباشد
شلوار: پيراهن پاچين زنان سيستاني با شلواري كه در منطقه كوتَنَه نام دارد پوشـيد ه ميشد. اين شلوار از دو ساق مخروطي و ميان ساق كـمچـين تـشكيل مـيشـد و كمـرليفه اي در لبه شلوار سجاف ميخورد و روي آن با دست يا چرخ تزيين ميشد.
پيراهن دوگريبانه: قد اين پيراهن تا زير زانو است و در يقه پشت و جلو آن چـاك ميخورد و به همين علت به آن دو گريبانه ميگوينـد. مـدل پيـراهن مـورد نظـر شـبيه پيراهن تاجيك ميباشد با اين فرق كه قد آن بلندتر و بدون چاك و بـرش زيـر آسـتين چين ميخورد، اين پيراهن با شلوار پوشيده ميشود.
جليقه: از پارچه ساده و تيره رنگ دوخته ميشود، يقه آن هفت است كه تا كمرگـاه ميرسد و روي آن با نوار قيطان نقش بندي ميشود.
كت: كت محلي كوتاه كه آستينهـاي آن بلنـد و راسـته و يقـه آن گـرد اسـت و از رنگهاي شاد براي اين پوشش استفاده ميشود، روي آن بـا نـوار تـزيين مـيشـد و درهنگام سرما از كتهاي چرمهدار و قزن لالهدار استفاده ميكردند.
لچك يا دستمال سر: آن را تا زده و در جلو سر گره ميزنند و دو طـرف لچـك را لاي دستمال ميزنند و موها به شكل چتر از زير دستمال نمايان ميشود.
سرپوش يا چار قد: پارچه چهارگوش رنگـي يـا سـفيد كـه آن را بـر روي لچـك ميپوشيدند.
روبند: بعضي از بانوان براي پوشاندن صورت خود از روبند استفاده مـيكردنـد كـه اين روبند از پارچههاي كتاني سفيد تهيه ميشد و در محـل چـشمهـا بـه طـور سـنتي توردوزي ميگرديد و به وسيله بند به پشت سر بسته مـيشـد و قـد آن تـا زيـر سـينه ميرسيد.
كلاه: بعضي از بانوان سيستاني از كلاهكي به شكل عرقچين استفاده ميكردنـد كـه روي آن نقشبندي شده است.
چادر: طرح آن چهارگوش و جنس آن از پنبه است و توسـط بوميـان منطقـه بافتـه ميشود. اين پارچه چهارخانه مستطيل شكل را از وسط بر روي سر مياندازند و قد آن تا كناره هاي زانوها و پايينتر ميرسد. نوع نامرغوب آن جاونـد ناميـده مـيشـد و نـوع ديگر كه مختص اعيان و اشراف بود از چهارخانه هاي ريز با نخ ابريشم بافته ميشد.
كفش: مدل تخت چوبي كه رويه چرمي داشت و افراد معمولي استفاده مـيكردنـد. اُرسيهاي سركج يا نوك برگشته مخصوص بانوان ثروتمند بود
پوشاك مردان سيستان
پيراهن چل تريز: پيراهن گشاد و پرچيني كه قد آن تا ميان ساق پا ميرسد، آسـتين آن از دو تكه و يك مرغك تشكيل ميشود و مچدار است و براي گـشادي دامـن آن ازتركهاي راسته و گود استفاده ميكنند. براي دوخت اين لباس 8 تا 10 متـر پارچـه نيـاز است و اغلب به رنگ سفيد ميباشد. ايـن پيـراهن از 40 تكـه تـشكيل مـيشـود، دورسجاف و سرمچ آن را با نخ سياه، سـياهدوزي مـيكننـد و روي آن كمربنـد شـانه كـش ميبندند.
پيراهن برچاك: پيراهني بلند و گشاد تا پايين زانو كه در قسمت پايين دامن گشادتر است با آستين بلند و گشاد و بدون سردست كه دو طرف دامن، پيراهن چاكدار است و به آن برچاك ميگويند. يقه گرد دارد كه چاك گريبان آن بر روي شانه چپ بـه وسـيله دكمه بسته ميشود.
شلوار: شلوار پرچيني كه ليفه اي برگردان دارد، از دو ساق و يك ميـان سـاق فـراخ تشكيل شده است، شلوار به وسيله بندهاي بومي كـه توسـط خـود مـردم منطقـه بافتـه ميشود بر روي بدن استوار ميگردد. براي دوخت آن 6 تا 8 متر پارچه نياز است.
پيراهن معمول: اين پيراهن از گذشته تا كنون دستخوش تغيير و تحـول گـشته و ازگشادي شلوار آن كاسته شده است. پيراهن مردان سيستاني در گذشته راسته و گـشاد وجادار دوخته ميشد، در جلو فاقد سجاف و از سرشانه شـكافي مـورب تـا زيـر سـينه داشت كه به وسيله دكمه اي روي شانه بسته ميشد، روي آن با ابريشم سفيد خامه دوزي ميشد، آستين گشاد و پر چين و مچدار داشت و قد آن تا زيـر زانـو مـيرسـيد. جيـب چهارگوش در پهلوها داشت. به مرور زمان از گشادي آستين آن كاسته شد و بـه شـكل راسته با مچ درآمد. در جلو سجاف با يقه يا بدون يقه و قد آن تا زانو در دو طرف پهلوداراي چاك و جيب چهارگوش ميباشد
جليقه يا باسكَت: نيم تنه اي كه در اصطلاح محلي به آن باسكت مـيگوينـد. سـابقاً جليقه را از نمد و گاه ابريشم تهيه ميكردند، مردم سيستان به پوشيدن باسكت علاقمند هستند. در گذشته جليقه جلو بسته متداول بود كه از سمت سر شانه جلو بـسته توسـط كمربند يا تسمه باز و بسته ميشد و در حال حاضر جلو باز يقه هفـت گلابـي و داراي دو جيب مغزيدار در بالا و پايين است. رنگ آن اغلب مشكي بود.
كت: تنپوشي كه بر روي پيراهن به تن ميكنند و در حـال حاضـر هـم در تمـامي مناطق شهري و روستايي رواج دارد. كتهاي سيستاني در گذشته انواعي داشت كـه درزير به آنها اشاره ميشود:
جوقه: نوعي كت كه به علت دوام و هزينه بسيار بـالا آن را تـا چنـد نـسل بـه تـن ميكردند. اين كت امروزه مشابه ژاكت هايي است كه مردان مورد استفاده قرار ميدهنـد و از پشم رنگ نخورده بافته ميشد.
ستوه: كتي شبيه كتهاي نظامي با رنگ كـرم شـتري و پـشمي بـود، يقـه انگليـسي داشت كه افراد مرفه بر روي اين كت كمربندي از تار طلا ميبستند كه به كمر تار طـلا شهرت داشت و از كمر آن خنجري آويزان ميكردند يا از كمربنـد شـونه كـش كـه بـه شكل مايل است بر روي كت ميبستند. مردان سيستان از ستره پشمي كه از پـشم شـتربافته ميشد، در هنگام سرما استفاده ميكردند.
قبا: تنپوش مردانه بلندي كه در زمستان ميپوشيدند؛ يقه آن گرد و بدون بر گـردان بود و معمولاً لبه بلندي داشت و با سنجاق تزييني باز و بـسته مـيشـد و جلـو سـينه و سرآستين را براي زيبايي بيشتر يراقدوزي ميكردند. قسمت جلو باز بود و با دكمه بـاز و بسته ميشد، آستينهاي ساده و گشادي داشت و در طرفين آن در پهلوها جيبي تعبيه شده بود، معمولاً دو چاك در پهلوها و يك چاك در وسط پشت قبا گذاشته مـيشـد و رنگ آن معمولا بور و سياه بود و قد قبا تا زانو ميرسيد. ايـن لبـاس مخـصوص افـراد بسيار مرفه سيستان بود.
كلاه: در سيستان از همان دوران كودكي كلاه بر سر ميگذاشتند و آن را در زمستان و تابستان مورد استفاده قرار ميدادند. به طور كلي مردان هرگز سـر برهنـه ظـاهر نمـي شدند و كلاهي از پشم يا كورك بر سر مينهادند كلاهي كه مردان در خانـه بـه هنگـام استراحت ميپوشيدند عرقچين نام داشت كه از جنس پارچه نخي بود و كناره هاي آن با نخ ابريشمي دستدوزي ميشد. مردان سيستان از چند نوع كلاه استفاده ميكردند:
ـ كلاه پشمي: اين كلاه را در صحرا بر سر ميكننـد و جـنس آن از پـشم گوسـفند است.
ـ كلاه قوس: اين كلاه را مردان مسن در جشنها و مراسـم در زيـر لنـگ بـر سـرميكردند.
ـ كلاه سيمي: اين كلاه از افغانستان وارد شده است و از نخهاي طلايـي و نقـره ايبافته ميشود.
ـ كلاه پوستي: از اسم آن پيدا اسـت كـه پوسـتي بـوده و از كـشور پاكـستان وارد ميشود. افراد مرفه مخصوصاً دامادها آن را بر سر ميگذارند.
ـ كلاه نمدي: اين كلاه ميان چوپانها متداول است، جنس آن از نمـد و مخـصوص مناطق سردسير است.
: مردان سيستان براي پوشش سر خـود از سـربندي بـه نـام لنگتـه اسـتفاده 1 ـ لنگته ميكنند. اين سربند مشابه عمامه است اما به شكل عمامه روحانيون آن را بـه سـر نمـي پيچند بلكه يك سر آن را لاي سربند و سر ديگر آن را رها ميكنند. طـول آن از 10 تـا 11/5 متر ميرسد و عرض آن بين 1/5 متر است. جنس آن از ململ يا پارچه هاي نازك خارجي است. سربند آنها بيشتر سفيد يا خاكستري است، سادات مشكي بر سر ميكنند.سيستانيها از رنگ قرمز استفاده نميكنند.
ـ عرقچين: كلاه دست بافي است كه معمولاً سفيد بوده و آنرا زيـر لنگتـه بـر سـرميكنند.
لنگ: پارچه اي است به طول 3 متر و عرض حدود 1/5 متر كـه دور گـردن و شـانه آويخته ميشود. آن را از پارچه هاي نخي ساده و گلدار تهيه ميكننـد. جوانـان بيـشتر ازلنگهاي الوان استفاده ميكنند، در جشنها و مراسم عروسي لنگ سفيد كاربرد بيشتري دارد. از لنگ علاوه بر به دوش انداختن و آويختن به دور گردن استفاده هاي ديگري هم به عمل مي آوردند مثلاً براي خشك كردن بدن و سر و صورت، بعد از استحمام و وضو گرفتن به هنگام نمازخواندن آن را بر روي سر نهاده يا به زير پا مي انداختند و گاه آن را به دور كمر مي بستند و به عنوان كيسه از يك گوشه آن بـراي محـل بـذر و كاشـتن درزمين زراعتي استفاده ميكردند. به هنگام خريد و آوردن جنس به منزل از مزرعـه لنـگ را به عنوان دستمال به كار ميبردند.
پتو: پارچه اي است پشمي كه حدود 1/5 متر پهنا و دو متر طول دارد. آن را بـه دوركمر و گردن و شانه مياندازند. در حقيقت وسيلهاي است گـرم كننـده كـه در زمـستان جاي لنگ را ميگيرد. اين شال را به گونهاي دور گردن و سر و صورت مـيپيچنـد كـه فقط چشم و بيني از ميان آن نمايان است. سيستانيها معمولاً شال كمر نميبندند و شال سر را به كمر ميبندند. شال را در رنگهاي مختلف تهيه مـيكننـد و بـه ايـن شـال درمنطقه سيستان پتو اطلاق ميشود. اين شال را از جنس نمد درست ميكنند و علاوه بـر
به دوش انداختن مانند لنگ هم از آن استفاده ميكنند.
پالتوي نمدي: دامداران و كشاورزان از بالا پوش نمدياي استفاده ميكردند كه يقـه آن مثلثي شكل و آستين آن بلند و قد آن تا زير زانو يا بالاي زانو ميرسيد
كفش: كفشهاي متعددي در سيستان وجود دارد كه سيـستانيهـا معمـولاً از انـواع كفشهاي زير استفاده ميكردند
چپت:بيشتر افراد تهيدست همانند چوپانان از آن استفاده ميكردند؛ تخت آن از لاستيك اتومبيل تهيه ميشد و در پشت پا گره ميخـورد، مـشابه كفـشهـاي تابـستاني امروزي بود كه در اصطلاح محلي به آن چپلی ميگفتند.
ـ كتوك: نوع ديگري از كفش كه ضعيفان و تهيدستان آن را به پا ميكردند. تخـت آن از چوب و داراي دو حفره بود كه بند از آن عبور ميكرد و در پشت پا بسته ميشد.
ـ نيم بوت: كفشي است كه ساق پا را مـيپوشـاند و مـردم غنـي و ثروتمنـد از آن استفاده ميكردند.
ـ كفش بيرجندي: رنگ آن خردلي و ساخت بيرجند است.
كفش چرمي: كفشي است كه چرم آن از قائنات مي آمد و مخصوص خوانين بود.
پاپيچ: نوعي نوار پهن كه طول آن 1 متر و عرض آن 15 تا 25 سانتيمتر مـيباشـد.دامداران و روستاييان آن را در زمستان به دور پاي خود مـيپيچنـد، جـنس آن از پـشم گوسفند است و در بعضي نقاط به آن بند ميگويند.
جوراب: پاپوشي است كه در فصل زمستان از آن استفاده ميكنند و دو نوع است:
الف: جوراب پشمي كه از پشم گوسفند به صورت ساده يا رنگي ميبافنـد. معمـولاً از رنگهاي قرمز، سياه و سفيد استفاده ميكنند.
ب: جوراب نمدي كه از نمد بافته ميشود.
جوتي: كفش ضخيم از جنس چرم كه به وسيله رشتههاي چرم يا نخ تهيه ميشود.
پوتين: كفش بزمي و رزمي مردان سيستان بود كه به هنگام سفر به پـا مـيكردنـد واين كفش مخصوص افراد مرفه جامعه بود.
دستكش: چوپانان دستكش پشمي و اغلب سفيد رنگ و ثروتمندان دستكش چرمي به دست ميكردند كه در مقابل سرما مقاومت داشت و در ظرافت و زيبايي بي همتا بود.
دستكش ديگري هم در اين منطقه رواج داشت كه در دروي گندم به دست ميكردند و از پوست گوسفند تهيه ميشد و كف دست را ميپوشاند.
پوشاك بانوان بلوچستان
چادر: اين چادر گرد و تمام قد است و آن را بر سر مياندازند. لبه كوچكتر از شانه چپ تا پايين كمر پشت سر را ميپوشاند و تكه بزرگتر تمام قد را در بر ميگيرد.
گشان چادر: چادر كوچك و مستطيل شكل و ابريشمي است كه سر و پـشت را تـا كمر ميپوشاند. پوششي راحت كه در خانه استفاده ميشد.
مهنا(مقنعه): اين سرپوش ابريشمي و رنگين بسيار زيبا و چشمگير است.
چادر چهارگوش(سري): امروزه چادري با طرح جديد ميان بانوان بلوچ رواج پيـدا كرده كه در اصطلاح محلي سريك خوانده ميشود. پارچه مستطيل شكلي است به طول 2 متر و عرض 1 متر كه زنان آن را از درازا بر سر مياندازند و يك سر آن را به طـرف شانه رها ميكنند. پارچه آن معمولاً از حرير و رنگهاي روشن (قرمز، زرد، آبي، بـنفش سبز) است و از قسمت جنوب بلوچستان به طرف شمال تا حدودي از تنـوع رنـگ آن كاسته ميشود. زنان مسن از رنگهاي تيره استفاده ميكنند. اين سرپوش به جاي چـادردر خانه استفاده ميشود.
پيراهن: در گذشته تمام پيراهن بانوان سوزندوزي ميشد ولـي بـه علـت سـختي وظريفي طرحها امروزه سه تكه در پيراهن زنان سوزندوزي ميشود كه تكه بـالا تنـه را زي يا زيق به معني يقه ميگويند، جيب لباس را گفتان يا گپتان و سر آستين را آستينك ميگويند. اين سوزندوزيها داراي نقش و نگاره هاي رنگارنگ و دوختهاي متفـاوت در مناطق مختلف بلوچستان است كه در طرحهاي پركار 1) شك و جلر 2) گل كنـدي 3) گل كوين 4) گل بدون شاخه 5) پرايز يا فرايز 5) پيتوشك 6) پليـرار 7) چكنـد 8)مهسن 9)سرتوپ استفاده ميشود. جلوي پيراهن زنان بلوچ برش ميخورد 1) تكه بـالاتنه(زيق) 2) برش راسته دامن در خط وسط جلو 3) برش اريب دامن در پهلو.
شلوار: به 6 متر پارچه نياز دارد. كمر آن ليفه اي و به وسيله بندي به دور كمر جمـع ميشود. برش بيروني ساقهاي شلوار قائم است و برشهاي داخلي از ميان ساق اريب به دمپاي تنگ 15 سانتي ميپيوندد كه بر روي آن با نخ ابريشم سوزندوزي ميشود.
پاپوش: بانوان بلوچ از چهار نوع كفش به نام (1) سواس (2) مـوچي (3) كتـوك وتك كول استفاده ميكردند.
ـ سواس: نوعي دمپايي كه از درخت يا از پورگ تهيه ميشد.
ـ موچي: نوعي كفش كه به هنگام راه رفتن صدا ميدهد.
ـ كتوك: نوعي كفش كه تخت آن چوب و با روكار كاموا در پا محكم ميشود.
ـ تك كول: اين كفش از درختچه اي به نام داز تهيه مـيشـود و بـه شـكل سـواس ميباشد.
پوشاك مردان بلوچستان
پيراهن يا پيرام معمولي: پيرام را جامه يا جامگ ميگفتند و برش و دوختن آن هنر زنان بلوچ بود. گريبان يا چاك يقه را با يك دكمه كه بر درازي پيراهن دوخته مـيشـد، ميبستند و بندينكي از نخ بر قسمت چپ زيق ميدوختنـد، دكمـه را از طـرف راسـت ميبستند، چاك زيق باريك بود و تا انتهاي سينه ادامه داشت، بر طرفين زيق دو آسـتين كه آستينك مـيگفتنـد دوختـه مـيشـد، دهانـه آسـتين گـشاد بـود و داراي دو جيـب چهارگوش در طرفين پهلو بود كه امروزه اين لباس تحت تأثير مد گاهي كوتـاه، گـاهي بلند و بستگي به مد روز و سليقه پوشنده تغيير ميكند.
پيراهن پراخ آستين(فراخ آستين): اين پيراهن از دو تكه بـالا تنـه و دامـن تـشكيل شده، دامن گرد و گشاد و بلند آن تا زانو ميرسد، آستين آن بلند و لبه آستين كلـوش و فراخ است، در گذشته در مراسم جشن استفاده ميشد.
شلوار: شلوار مردان بلوچ همانند شـلوار مـردان سيـستاني پـرچين و بـا ليفـه هـاي برگردان است، محل كشيدن بند شلوار را نيپگ (نيفـه پارسـي) مـيگوينـد. بنـد شـلوارتوسط بانوان بومي بافته ميشود و براي دوخت آن از 6 تا 8 متر پارچه استفاده ميكنند.
كفش: مردان بلوچ از چند نوع كفش استفاده ميكنند كه عبارتند از:
ـ سواس وكوش: سواس را از برگ درختچه خودرو بياباني به نام داز يـا از پـورگ كه برگش بهتر و با دوامتر است ميبافتند؛ بدين ترتيب كه برگ را در حاليكه تر بود با سنگ ميكوبيدند و ميگذاشتند كه خشك شود سپس از دو ليف كه از همان جنس بود ميبافتند و بعد ليف بند بر آن تعبيه ميكردند و ميپوشيدند. سواس غالباً با دوام بود.
ـ تَكُل: پاي افزاري براي شبانها و مردم كم استطاعت بود. كفش از چرم دباغي شده گاو تهيه ميشد (در ته كفش بانوان دو قطعه پوست به نام چوك روي هم ميگذاشتند.)
ته كفش را ميبريدند و بعد سر كفش را روي آن قرار ميدادند و با درفش آهني كه آنرا دكروش ميگفتند و وسيله آهني سر تيز بود آن را ميدوختند.
كلاه پاك: نوعي كلاه كه بر روي آن پارچه اي به طـول 10 متـر و عـرض نـيم متـر ميبندند و به شكل عمامه است كه يك سر آن را از پشت سر تا حدود كمر مي آويزنـد و سر كوتاهتر را مانند تاجي بر بالاي عمامه در لاي پاك استوار ميكنند. از پارچه هـايي به رنگ سفيد، كرم يا چهار خانه استفاده ميكنند.
كلاه بره اي: اين كلاه از نظر شكل شبيه به قايق بود و از پوست جنـين بـره سـاخته ميشد. به اين شكل كه بره ها قبل از زايمان كشته ميشـدند و پوسـت جنـين نـارس را كلاه ميكردند. اين كار در پاكستان انجام ميشود.
كلاه نخي: اين نوع كلاه از جنس پارچه است كه روي آن سوزندوزي مـيكننـد و در قديم بسيار متداول بود.
شال يا لانگي: پارچه مستطيل شكلي كه مردان روي دوش مـياندازنـد و بـه جـاي حوله و جا نماز از آن استفاده ميكنند. روي آن سوزندوزي و نقشبندي ميكردند.
جليقه: مردان بلوچ مانند مردان سيستان از باسكت يا جليقه استفاده ميكردند كه دراصطلاح محلي به آن سينه بند هم ميگفتند كه همان شكل باسكت مردان سيـستان بـود ولي امروزه از جليقه هاي بلند و پر جيب روي پيراهن استفاده ميكنند.
کبا: از جنس پشم است، يقه آن باز و توسط چند دكمه از جلو بسته ميشـد، شـبيه عباي روحانيون بود و در منطقه سردسير بلوچستان از آن استفاده ميشد.
.
تنظــيم مقالــه توســط الهــه شايــسته رخ دانــشجوي كارشناســي ارشــد ادبيــات فارســي انجــام گرفتــه اســت.( اين مقاله گزيده اي از كتاب خانم اشرف السادات عمراني نسب مدير گروه طراحي دوخت آموزشكده فني و حرفه اي زاهدان است كه در مرحله چاپ قرار دارد)
این آگهی منقضی و به آرشیو منتقل شده است. ( اطلاعات ارتباط قابل نمایش نیست )
آگهی وجود ندارد